حکایت:وقتی که پایم برهنه بود

حکایت:وقتی که پایم برهنه بود

 درسی آموزنده از سعدی:وقتی که پایم برهنه بود

بسیاری از ما به آنچه داریم قانع نبوده و خدا را شاکر نیستیم.گاهی اوقات نظر به زندگی دیگرانی که از ما وضعیت بدتری دارند فرصت شکرگزاری را برای ما فراهم می کند.شیج اجل سعدی شیراز در این زمینه به نگاه به فرودستان و شکر نعمت  تاکید  می کند:

هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده،مگر وقتی که پایم برهنه بود و استطاعت پای پوشی نداشتم.به جامعه کوفه در آمدم،دل تنگ.یکی رادیدم که پای نداشت.سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم.

مرغ بریان به چشم مردم سیر

کمتر از برگ تره بر خوانست

وآن که را دستگاه و قوت نیست

شلغم پخته مرغ بریان است.

نویسنده :سید حسن موسوی چلک



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ دو شنبه 12 فروردين 1392 ] [ 1:39 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]